عشـــــــق و جنــــــــون
عـکسهای بی نظیر وجذاب
می گی پس کو ؟ کو خدا ؟ میپرسم : چرا دنبالش می گردی ؟ می گی : خیلی وقته صداش می کنم , بهش نیاز دارم . می گم : اون هم دنبال تو می گرده , اما تو بهش نیاز داری و دنبالش می گردی و اون بدون نیاز به تو سراقت رو می گیره. می گم اگه الان دنبالش می گردی و صداش می کنی , در واقع اون صدات کرده و خواسته سراغش رو بگیری . می گی پس کو ؟ چرا جوابمو نمی ده ؟ می گم : منتظری صدای جوابشو بشنوی ؟ اون هر روز باهات حرف می زنه , فراموش کردی ؟! به تو چشم داده , گوش داده , نفس می گشی , حرف می زنی ... . یه لحظه چشمات رو ببند , ببین می تونی بدون این نعمت زندگی کنی ؟ اگه نمی تونستی بشنوی ؟ اگه نمی تونستی صحبت کنی ؟ می تونستی تو دنیای سکوت زندگی کنی ؟ وقتی خدا رو صدا می کنی به این معنی که اون دنبالت می گرده , آخه یه ضیافت گرفته , تو هم دعوتی . راستی واسه شرکت تو ضیافت آماده ای ؟ چه هدیه ای می خوای واسه میزبانت ببری ؟ یه دل شکسته ؟ یه دل بی قرار ؟ نکته اینجاست که اونقدر سرت شلوغه که فراموش کردی مهمون خود خدایی .
می بینی من و تو کاری واسه خدا نکردیم , اما بگو کدوم خوشبختی و نعمتی تو زندگیمون داریم که سرچشمه اش از رحمت اون نباشه , که پیش از همه , اون واسمون ظهورش رو نخواسته باشه ؟؟ چرا گاهی اشتباه می کنیم و فکر می کنیم دلیل بودن خدا اینه که همه خواسته هامون رو بهمون بده ! گاهی گواه بودن یا نبودنش ندادن یا دیر دادن خواسته هامونه . دلیل نداره بی تامل بگی پس این خدا کجاست ؟ یه وقت هایی دلمون میشکنه , بغض تو گلومون میشینه , اما بدون همه این ها یه دعوت نامه است واسه ضیافت خدا
خدایه بهانه ای درست کرده تا ببیندت , تا دوباره باهاش حرف بزنی . تا دوباره براش هدیه ببری , می خواد قلب شکستتو بهش هدیه کنی . درسته , رو دعوتنامه قید نشده که مکان ضیافت کجاست . شاید فکر کنی توی ابرهاست , توی آسمون ها ! اما نه , چرا این همه دور . گاهی با شکوه ترین ضیافت ها جایی خیلی نزدیک تر برگزار می شه , جایی مثل قلب تو . خدا همین جاست , همین نزدیکی . نه فقط حالا , بلکه در تمام لحظه ها حتی در تمام ذره های کاینات.
و یادمون باشه اگه یه روز خواسته ای داشتیم و کمکی خواستیم , امین تر , مطمئن تر , نزدیک تر و مهربون تر از اون کسی وجود نداره . اون مطمئن ترین کسی هست که همیشه هست و درخواست کمکمون رو رد نمیکنه .
Design By : ashkii341 |